شب قدر است و قدر آن بدانیم / نماز و جوشن و قرآن بخوانیم
به درگاه خدا غفران و توبه / به شرطی که سر پیمان بمانیم
برای پاکی نفس و سعادت / همیشه بهر خود شیطان برانیم . . .
الهی
تو را سوگند بر مظلو میت علی و دلهای مملوّ از آه و فغان
به حرمت شب قدر بینوایان را در حسرت سعادت ناشی از فضیلت خویش مسوزان
و دلهای افتاده را از درگاه با عظمت خویش نا امید مفرما
یارب چه بسی جرم و گناهم دیدی
رسوائی من به رحمتت پوشیدی
امید من است و بخشش روز جزا
جز درگه تو نیست مرا امیدی . .
باز کن فالی و آیات غزل را بنگر
آنکه استاد عَزل گفت همان می آید
اینهمه آیه تجلی شده دریک شب قدر
آسمان راه نجات است از آن می آید
اطلسی دلنگران از شب پاییزه مباش
سبزه و رویش گل بعد خزان می آید . . .
امشب تمام آینه ها را صدا کنید.
گاه اجابت است رو به سوی خداکنی
ای دوستان آبرودار در نزد حق، درنیمه شب قدرمرا هم دعا کنید
ای خدا ای فاتح هر مشکلم
وی همه آرامش جان و دلم
بشنو از دل راز یک بی آبرو
ده مجال گفتگویم ، گفتگو
در شب احیا به تو رو کرده ام
خویش را با توبه همسو کرده ام . . .
آمدهام ای خوبترین!
ای بهترین!
ای مهربانترین!
تا در میهمانی بندگانت مرا نیز بپذیری و بخشش گناهان را بدرقه ی راهم کنی.
الهی العفو ، العفو ، العفو…
تعداد صفحات : 95